فردايي ديگر

نويسنده:رضا گرامي
منبع:ماهنامه موعود
كوچه‌هاي شهر ما ويران نمي‌ماند عزيز
كار و بار عشق، بي‌سامان نمي‌ماند عزيز

خواهش سر شاخه‌هاي بي‌رمق گل مي‌كند
آفتاب اينگونه سرگردان نمي‌ماند عزيز

تا قيامت آسمان، اين انزواي بيكران
چشم، بر قفل در زندان نمي‌ماند عزيز

گرگ‌ها روزي از آبادي فراري مي‌شوند
حسرت ني بر لب چوپان نمي‌ماند عزيز

روح اين ابر سترون مهد باران مي‌شود
آسمان شرمندة ريحان نمي‌ماند عزيز

يك نفر گل مي‌كند با جنگلي در كوله بار
نارون تنهاي كوهستان نمي‌ماند عزيز

يك نفر فردا زمين را نور باران مي‌كند
مهدي ما تا ابد پنهان نمي‌ماند عزيز